آیا این اعدامهای پی در پی بر خلاف مصلحت نظام نیست؟ چرا باید جمهوری اسلامی جزو کشورهایی تلقی شود که رقم بالای اعدام را دارند؟ در حوزه ها آموخته ایم که فقیهان براساس روایات متواتر، در فتاوای خود، کمال احتیاط را در دماء و نفوس و اجرای حدود داشته اند. قاعده” درأ” که به معنای دفع است، از قواعد مهم در مجازاتهای اسلامی است.یعنی هر جا که اندک شک و شبهه ای در اجرای حدود،بویژه اعدام و قصاص پیش آید، اجرای حکم در آنجا متوقف می شود.
امام علی به مالک می فرماید:
واقبل العذر ، وادرأ الحدودبالشبهات،پذیرای عذر خطاکاران باش،واجرای حدود را با وجود شیهه،متوقف ساز. گیرم کسی توهین به مقدسات کرده باشد، مگر حکم اعدام در مورد چنین فردی اجماعی واتفاقی است،وهمه فقیهان در آن اتفاق نظر دارند؟ آیا در اعدام مرتد همه فقیهان نظر یکسانی را دارند؟ هستند فقیهانی که در این گونه مسائل علاوه بر اختلاف نظر، دست کم اجرای چنین احکامی را در زمان غیبت جایز نمی دانند. فقیه نامدارشیعی مرحوم محقق در شرایع اجرای حدود را تنهادر اختیار امام معصوم ویا منصوب خاص امام می داند. بعدا می گوید: قیل یجوز للفقهاء العارفین اقامة الحدود فی حال الغیبة . یعنی : گفته می شود برای فقهای آشنا به احکام، اجرای حدود جایز است. می دانیم که در ادبیات فقهی قول ضعیف را به “ قیل’ تعبیر می کنند. قضات محترمی که حکم اعدام صادر می کنند، می پرسم ، آیا اختلاف در فتوای اعدام در این گونه موضوعات ویا اختلاف در اجرای حد در زمان غیبت، شک و شبهه ایجاد نمی کند؟ در این جا قاعده” درأ” جاری نیست؟ از همه مهمنر این که اجرای حد در زمانی اجرا می شود، که سایر احکام اسلامی نیز اجراشود(سید احمد خوانساری در جامع المدا رک). آیا عدالت اجتماعی که نص قرآن و سیره حکومت امام علی است، تحقق یافته است؟ آیا در جامعه ای که گرفتار تورم ۵۰ درصداست وگرانیها و مشکلات اقتصادی کمر مردم را دوتا کرده است، وفساد اقتصاد ی غالب نهادهای حساس را گرفته می توان انتظارداشت که سایر احکام اجرا شود؟ نمی توان روح دین را در جامعه از بین برد و انتظار داشت تا مناسک و احکام آن اجرا شود؟ امام علی می فرماید: العدل حیاة الاحکام. عدالت روح احکام است. همین مشکل در مسئله حجاب نیز وجود دارد. چرا ما اصول واساس دین را رها کرده وتمسک به فروعات کرده ایم؟ گفته های بزرگانی چون : طالقانی،مطهری،وبهشتی که در باره آزادی فکر و عقیده در اوایل انقلاب گفته اند، ودر کتابها موجود است ، چرا باید در این روزگار نادیده انگاشت؟می دانیم که درفلسفه مجازاتها، هدف کاهش جرم در جامعه هست. آیا با اعدامها ، فی المثل در مواد مخدر،چه میزان جرم را در جامعه کاهش داده ایم؟ در نظام سیاسی و اجتماعی، حاکمان مامور به اخذ نتیجه هستد و نه مامور به ادای تکلیف.
چه زیبا گفت سعدی:
مکن تا توانی دل خلق ریش/
وگر میکنی میکنی بیخ خویش/
رعیت نشاید به بیداد کشت/
که مر سلطنت را پناهند و پشت/