ندای روشن حقوق بشر ایران« حرکتی جهت آگاهی وعدالت درایران»

Afghanistan
سرپرست و نویسنده, روشن

مقاله در باب قرآن و قطع دست دزد / سؤال این است: آیا خداوند در قرآن برای دزد مجازات قطع دست را تعیین کرده است؟

 


  ندای روشن/ سؤال این است: آیا خداوند در قرآن برای دزد مجازات قطع دست تعیین کرده است؟ اگر قطع اعضای انسان شکنجه است آیا خداوند دستور شکنجه انسان‌های مجرم را صادر نموده است؟ جالب است متولیان دین اسلام (عموماً) و مخالفان دین اسلام، هر دو برداشت واحدی از فرمان خدا درباره مجازات بریدن دست دزد از قرآن را دارند، اما با دو هدف متفاوت. گروه اول یا از سر عبودیت و یا از سر اعمال قدرت، ظاهر متن را کافی به مقصود دیده‌اند و گروه دوم به خیال خود مستمسک خوبی برای کوبیدن قرآن و فرمان خدا یافته‌اند و البته اگر به ظاهر متن بسنده شود، نتیجه‌ای جز آنچه آنان بدست آورده‌اند به دست نمی‌آید.

لطفاً به ظاهر متن توجه کنید:

وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ (مائده ۳۸)

و مرد و زن دزد را به [سزاى‏] آنچه کرده‏اند، دستشان را به عنوان کیفرى از جانب خدا ببُرید، و خداوند توانا و حکیم است.


کیست که فقط با این متن مواجه شود و نتیجه‌ای غیر از آنچه موافقان و مخالفان دستور قرآنی از این آیه گرفته‌اند بگیرد؟ ظاهراً آیه با صراحت می‌گوید کیفر دزد بریدن دست اوست!

 برای فهم بیشتر مطلب به آیه ذیل که آنهم در سوره مائده است توجه کنید:

وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ… (مائده ۶۴)

و یهود گفتند: «دست خدا بسته است.» دستهاى خودشان بسته باد. و به [سزاى‏] آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند. بلکه هر دو دست او گشاده است، هر گونه بخواهد مى‏بخشد…»

در اینجا نیز اگر فقط به ظاهر آیه توجه شود نتیجه جز این نخواهد بود که خدای قرآن موجودی متشخص و انسانوار است و همانند انسان دارای دو دست است و تنها فرق آن با خدای یهود این است که خدای آنان دستش بسته است اما خدای اسلام دو دستش باز است!

سؤال راقم سطور این است چرا موافقان و مخالفان قرآن، هیچ کدام چنین فهمی از خدای قرآن ندارند و – موافق ظاهر متن – آن موجود متشخص و انسانوار را که دارای دو دست است، به عنوان خدای قرآن نمی‌دانند؟

علت آن را فقط و فقط می‌توان چنین بیان داشت که متولیان و مفسران دین، خدای قرآن را با ظاهر این آیه معرفی نکرده‌اند و برای شناخت خدای قرآن، این آیه را در کنار آیات دیگر قرار داده‌اند مانند آیه ” لیس کمثله شئ – هیچ کس مثل او نیست ” و آیه را کنایه از مجاز برای رسیدن به حقیقت گرفته‌اند و مراد از دست را قدرت و بیان باز بودن دو دست را بیان اِعمال قدرت کامله خداوند دانسته‌اند، همچون انسانی که وقتی دو دست او باز است دارای قدرت کامله انسانی برای انجام امور است.


وقتی متولیان دین گل به خودی می‌زنند چرا مخالفانشان گل به حریف نزنند؟ وقتی در حکم دزد، خود متولیان دین ظاهر آیه را کافی به مقصود دانسته و بریدن (قطع کردن) دست را فرمان خدا قلمداد می‌کنند و آب را گل می‌کنند چرا مخالفانشان از این آب گل آلود ماهی نگیرند؟ براستی چرا در آیه اول دست را به معنای واقعی می‌گیرند ولی در آیه دوم دست را کنایه از قدرت می‌دانند؟

حال می‌بایستی روشن شود که در آیه مربوط به حکم سارق آیا مراد از دست حقیقت است یا مجاز؟ و نیز آیا مراد از قطع (بریدن) در آیه حقیقت است یا مجاز؟ و همچنین مراد از سرقت چیست؟ برای پاسخ به سؤالات فوق لازم است متن مقدس مورد واکاوی قرار گیرد، قرآن خود بهترین مفسر خود است و باید از خود قرآن برای فهم قرآن بهره جست.

I. سرقت در قرآن
یکی از شروط ایمان پرهیز از سرقت است. در تمام ادیان، مومنین به ترک آن فرمان داده شده‌اند و خداوند شرط ایمان را هم ردیف با نفی شرک و عدم زنا، دزدی نکردن قرار داده است، چنانچه در ده فرمان موسی نبی آمده است و در قرآن نیز از شروط بیعت با رسول اکرم را دزدی نکردن ذکر نموده است.

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا یَأْتینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرینَهُ بَیْنَ أَیْدیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصینَکَ فی‏ مَعْرُوفٍ فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (ممتحنه ۱۲)

اى پیامبر، چون زنان باایمان نزد تو آیند که [با این شرط] با تو بیعت کنند که چیزى را با خدا شریک نسازند، و دزدى نکنند، و زنا نکنند، و فرزندان خود را نکشند، و بچه‏هاى حرامزاده‏اى را که پس انداخته‏اند با بُهتان [و حیله‏] به شوهر نبندند، و در [کار] نیک از تو نافرمانى نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزنده مهربان است.

از جمله مصادیق سرقت در قرآن به دو مورد اشاره شده است

۱. سرقت مالی : در این نوع سرقت که اکثر موارد سرقت را شامل می‌شود و در داستان یوسف نبی به آن اشاره رفته که یوسف نبی بنا به مصلحتی ظرف آبخوری را در بار برادرش قرار داد تا به بهانه آن برادرش را نزد خود نگه دارد

فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقایَهَ فی‏ رَحْلِ أَخیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ (یوسف ۷۰)

پس هنگامى که آنان را به خوار و بارشان مجهز کرد، آبخورى را در بارِ برادرش نهاد. سپس [به دستور او] نداکننده‏اى بانگ درداد: «اى کاروانیان، قطعاً شما دزد هستید.»

به تعبیر دیگر سرقت عبارت است از بهره برداری از اموال دیگران خواه اموال شخصی خواه اموال عمومی، هر نوع رانتخواری و سوء استفاده از موقعیت شغلی و حتی تورم (کم ارزش کردن پول ملی) که دزدی بی صدای دولتها از جیب مردم است مشمول دزدی اموال مردم می‌باشد.

۲. سرقت غیر مالی : قرآن به عنوان نمونه استراق سمع (دزدی در شنیدن) را نمونه‌ای از دزدی می‌شمرد

إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبینٌ (حجر ۱۸)

مگر آن کس که دزدیده گوش فرا دهد که شهابى روشن او را دنبال مى‏کند.

این نوع سرقت‌ها شامل سرقت‌های ادبی، سرقت مالکیت‌های معنوی، سرقت اطلاعاتی و… می‌شود، به طوری که توانائی و منافع فرد یا گروهی را غیر مشروع بالا ببرد.

II. مراد از دست در قرآن
در قرآن از کلمه “ید” با معانی مختلف استفاده شده است و با اینکه حدود ۱۲۰ بار از این کلمه با مشتقات آن استفاده شده برای هر معنی تنها یک آیه ذکر می‌گردد تا موارد استعمال “ید” در قرآن فهمیده شود.

۱. دست به معنای واقعی کلمه و عضوی از بدن

فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ (بقره ۷۹)

پس واى بر کسانى که کتاب [تحریف شده‏اى‏] با دستهاى خود مى‏نویسند، سپس مى‏گویند: «این از جانب خداست»، تا بدان بهاى ناچیزى به دست آرند پس واى بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته، و واى بر ایشان از آنچه [از این راه‏] به دست مى‏آورند.

۲. دست به معنای اعمال انسان

وَ أَنْفِقُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ (بقره ۱۹۵)

و در راه خدا انفاق کنید، و خود را با دست خود به هلاکت میفکنید، و نیکى کنید که خدا نیکوکاران را دوست مى‏دارد.

۳. دست به معنای در اختیار خود داشتن

نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراهَ وَ الْإِنْجیلَ (آل عمران ۳(

این کتاب را در حالى که مؤیّد آنچه [از کتب آسمانى‏] پیش از خود مى‏باشد، به حق بر تو نازل کرد، و تورات و انجیل را…

۴. دست به معنای حاضر در برابر غایب

فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقینَ (بقره ۶۶)

و ما آن [عقوبت‏] را براى حاضران، و [نسلهاى‏] پس از آن، عبرتى، و براى پرهیزگاران پندى قرار دادیم.

۵. دست به معنای پیش رو در برابر پشت سر