ندای روشن حقوق بشر ایران« حرکتی جهت آگاهی وعدالت درایران»

Afghanistan
سرپرست و نویسنده, روشن

سقوط چائوشسکو

 نیکلای چائوشسکو تا ۲۴ ساعت پیش از تیرباران و فروپاشی رژیم اش، تصور می کرد که همچنان از قدرت و مشروعیت مردمی برخوردار است. او که ۲۵ سال به عنوان رئیس جمهور رومانی قدرت را در دست داشت، مصمم بود که خود و کشورش را از پیامدهای پرسترویکای گورباچف دور نگاه دارد. نیکلا و همسرش النا، خود را بین مردم رومانی به شدت محبوب می پنداشتند. این پندار تا کمتر از یک شبانه روز پیش از محاکمه و تیربارانشان نیز باقی بود. غافل از این که در میان سکوت و آرامش ظاهری شهروندان، توفانی در راه بود. البته تکوین اعتراض از ۹ ماه پیش از سقوط، یعنی در مارس ۱۹۸۹ با بیانیه ای اصلاح خواهی( با درخواست کناره گیری) از سوی همقطاران چائوشسکو در حزب کمونیست آغاز شد. ولی نیکلا و النا نه تنها مطالبات رفقای خود را نادیده گرفتند که از طریق سکوریتاته(سازمان امنیت رومانی) به تعقیب، بازداشت و محکومیت رفرمیست ها پرداختند.نارضایتی زیر پوست آرام نگاه داشته رومانی جریان داشت. ولی همچنان از سوی حکومت نادیده گرفته می‌شد.‌ تا این که بالاخره از ۱۵ دسامبر ۱۹۸۹، دهان باز کرد و تنها طی ۱۰ روز،‌ مُهر پایان بر رژیم جمهوری سوسیالیستی رومانی و رئیس مادام العمرش زده شد.

چائوشسکو به حدی از قدرت خود و نفوذش در میان مردم و به ویژه وفاداری نیروهای مسلح به خویش مطمئن بود که از همین روز با سپردن قدرت به النا، به تهران سفر کرد. ولی اوضاع رومانی در همین سفر کوتاه متشنج شد. وی ۱۹ دسامبر از تهران به بخارست برگشت و طی نطقی تلویزیونی به شدت به معترضین حمله کرد و آنها را جاسوس و عامل بیگانه خواند. روز بعد، یعنی ۲۱ دسامبر، یگان های نیروهای مسلح که برای سرکوب مردم معترض به تمیشوار(شهری کوچک در رومانی) اعزام شده بودند، از دستور تیراندازی به سوی مردم سرپیچی کرده و پادگان ها را ترک کردند. همان روز در پایتخت، چائوشسکو برای سخنرانی بر بالکن عمارت حزب کمونیست ظاهر شد. دولت از "توده های مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان" دعوت کرده بود که برای "پشتیبانی از حاکمیت خلقی و دفاع از نظام سوسیالیستی" به خیابان بیایند. چائوشسکو مثل همیشه از "دستاوردهای نظام سوسیالیستی" برای رومانی و مردم سخن گفت. او مانند همیشه منتظر تشویق همیشگی مردم بود. ولی نخست زمزمه ای گنگ پیچید، سپس شماری از  مردم ازجان گذشته در میان جمعیت سوت کشیده و پیشوا را هو کردند. شعار "مرگ بر دیکتاتور" از گوشه ای شروع شد و چون زبانه ی آتش به سراسر جمعیت سرایت کرد. چائوشسکو مات و مبهوت در برابر مردمی که او را مسخره می کردند، زبانش بند آمد.


بین فرار توسط بالگرد نیکلا و النا، تا دستگیری، محاکمه و تیربارانشان و فروپاشی رژیم،‌ تنها ۷۲ ساعت فاصله بود.(بر گرفته از مقاله: توطئه یا انقلاب؟ ؛ علی امینی نجفی؛۲ دی ۱۳۸۸ - ۲۳ دسامبر ۲۰۰۹). با این که دیکتاتور چائوشسکو و رژیم اش نابود شدند، ولی دو نکته عبرت آموز همچنان باقی است:

نخست آن که چائوشسکو مانند بسیاری از دیکتاتورها در تخمین پشتیبانان و مخالفین حکومتش دچار اشتباه محاسباتی شد. به قول ژان فردریک در کتاب تاریخ دیکتاتوری، دیکتاتور ها همیشه در تعداد مخالفان و موافقان خود دچار اشتباه می‌شوند. آنان می پندارند که شمار مخالفان همین تعدادی است که به خیابان ها آمده اند، برای همین دچار اعتماد به نفس کاذب شده و مخالفان را تحقیر می‌کنند. آنان نمی‌فهمند یا نمی‌خواهند بفهمند که تعداد افرادی که در خیابانند مشتی از خروارند که تمام تهدیدات را به جان خریده و پا به میدان اصلی مبارزه گذاشته اند. تاریخ نشان داده اکثریتی که پا به میدان نگذاشته و به هر دلیلی تصمیم گرفته حضور علنی نداشته باشد، زمانی که پا به میدان بگذارد به مانند بهمنی سهمگین عمل کرده و هر دیواری را خواهند شکست. در واقع ۲۲ دسامبر، روزی بود که خشم و نفرتی که با دهها سال تحقیر و ستم در دل مردم انبار شده بود، ناگهان سرباز کرد.


نکته دوم آن که چندی از سقوط چائوشسکو نگذشته بود که مردم رومانی فهمیدند "انقلابشان ربوده شده" است. چنان که امروزه روز ناراضیان حاکمیت تازه عقیده دارند که در دسامبر ۱۹۸۹، انقلاب مردم ربوده شد و عده ای فرصت طلب از جانفشانی مردم برای رسیدن به مقام های سیاسی سوءاستفاده کردند(منبع: پیشین) . امروز هم رومانی در شمار کم توسعه یافته ترین عضو ناتو و اتحادیه اروپایی باقی مانده است.