ندای روشن حقوق بشر ایران« حرکتی جهت آگاهی وعدالت درایران»

Afghanistan
سرپرست و نویسنده, روشن

۱۴۰۱ اسفند ۲, سه‌شنبه

مصوبه مولد سازی، محصول ولایت مطلقه فقیه است

ندای روشن / این ولایت فقیه مطلقه هیچ ربطی به دین آل محمد ندارد

اگر قرار باشد، خطر و تباهی قدرت مطلقه را چه در ردای شاهی و سلطنت، و چه در کسوت روحانیت و ولایت، توضیح دهیم، یکی از مصادیق روشن آن، مصوبه در حال اجرای مولد سازی است که زبان و قلم از توصیف ابعاد تباه و فاسد آن عاجز است. 
قرار شده فردی که قبلا شبهه ناکارآمدی و فساد در حیطه مدیریتی خود داشته، با تصویب سران سه قوه، صدها هزار میلیارد تومان اموال عمومی را هر گونه که میلش بود و به هر کس که خواست و با هر قیمت که عشقش  کشید و با هر شرایط که می پسندد، به فروش برساند؛ با این قید مهم که این فرد و افراد هیات فروش، مصونیت قضایی دارند و هیچ کس و نهادی، حق پرسش و بازخواست و حسابرسی از آنها را ندارد!
و البته این فروشندگان و دلالان، ۵ درصد هم - که صدها میلیارد تومان خواهد بود - بابت اجرای این مصوبه حق الزحمة دریافت خواهند کرد! 
در زمانه ای که قانونمداری و مهار قدرت، مهمترین اصل و ارزش سیاسی و حکمرانی به شمار می رود و دهها هزار جان پاک در سراسر دنیا فدای تحقق این ارزش شده و می شود، تنها با وجود اصلی به عنوان ولایت مطلقه فقیه است، که شکل گیری و اجرای چنین مصوبه ای را ممکن ساخته. 

نکته قابل توجه این که می توان حدس زد وقتی ولی مطلق فقیه بر چنین مصوبه ای مهر تایید می زند و به مجریان مصونیت قضایی و حسابرسی اعطا می کند، طبیعتا چه مصونیت عمیق و گسترده ای در برابر هر گونه حسابرسی و قانون و پرسش گری برای خود قائل است! 

شهید مظلوم این نظام، دین و مذهب بوده است که به نام او، چنین اصل ویرانگر و غیر عقلایی بر کشور تحمیل و یک فرد مالک الرقاب خلق می شود، و ضمن آن که به ملت خسارتهای جبران ناپذیری وارد می کند، نفرت و بیزاری از دین و دیانت را به جامعه پمپاژ می نماید  و تلاش امثال بنده هم که می گوییم مدل حکمرانی در جمهوری اسلامي، ربطی به خدا و پیامبر و امامان و دین واقعی ندارد، کمتر تاثیر می کند.

آنچه ولایت مطلقه فقیه حاکم بر ایران برای خود قائل است، نه تنها هیچ پیامبر و امامی، برای خویش قائل نبوده اند و در  عرصه رهبری سیاسی و حکمرانی، موظف به مشورت و پاسخگویی و شنیدن اعتراضات مردم بوده اند، خداوند قادر مطلق هم چنین ولایتی را برای خویش قائل نیست.
این که شیعه و معتزله قائل به حسن و قبح عقلی (در مقابل نظریه حسن و قبح شرعی اشاعره) هستند، دقیقا بدین معناست که اعمال خداوند بر اساس موازین عقلی و اخلاقی - که مورد فهم و پذیرش عُقلاست - صورت می پذیرد و از همین رو قابل ارزیابی و پرسش توسط عقلاست و خداوند برای خویش مصونیتی از پرسش‌گری (بقره/ ٣٠) و حتی جدال (هود/ ۷۴) قائل نیست.

هیچ پیامبر و عالم دینی حق ندارد، پرسش انسان و بنده ای را از گفتار و کردار خداوند و پیامبر و امامان، سرکوب و یا تکفیر و تقبیح کند و بلکه چنین انسان اندیشه ورز و حق جویی، تحسین می شود.
هیچ بنده ای موظف نیست، قول و فعل و کلا دین خداوند را بدون درک و فهم بپذیرد و چنانچه نسبت به عقلانیت و حقانیت آن متقاعد نشود، مجبور به پذیرش و اعتقاد به آن نیست.

بنا بر این باید با صدای بلند اعلام کرد که این ولایت مطلقه، برساخته قدرت و دین اختراعی جمهوری اسلامی است و هیچ ربطی به دین محمد و آل محمد ص ندارد و مردم حق دارند فریاد بزنند: 
بیزاریم از دین شما! 



 دررابطه با اعتراضات سراسری شهریور-مهر ۱۴۰۱ بازداشت مهسا امینی زن جوان ۲۲ ساله به جرم بدحجابی توسط پلیس امنیت اخلاقی و سپس جان باختن او در زمان بازداشت به موج گسترده ای از اعتراضات سراسری در ایران دامن زد. معترضان با شعار محوری “زن، زندگی، آزادی” در اعتراض به عملکرد، قوانین و ساختار حکومت معترض به خیابانها آمدند. سرکوب آزادی بیان، عقیده و اندیشه ناقض ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ است که بر حق افراد بر انتشار آزادانه افکار و عقاید و نظریات و دیدگاههای سیاسی و عقیدتی تاکید می کند. در ماده ۵ از قانون آئین دادرسی کیفری بر اطلاع یافتن متهم در اسرع وقت از اتهامات انتسابی و فراهم کردن حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق دفاعی مذکور در قانون نیز مورد تاکید شده است. عدم امکان دسترسی به وکیل برای متهم از جمله موارد ناقض اسناد بین المللی حقوق بشر, ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ است. همچنین، برخورداری افراد از حق روند دادرسی عادلانه از جمله حقوق سلب نشدنی است که در ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن تاکید شده است. اعتراف گیری توام با ارعاب و تهدید، ناقض در ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و مصداق بارز شکنجه است.