ندای روشن / تعجب نکنید در این یادداشت می خواهم اعلام کنم وزارت نفت و اداره گاز و دولت تنها مسوول بحران برق و گاز و قطعی گاز در بخشهایی از کشور نیستند...فقط به انها انتقاد نکنید... کمی هم آنها را درک کنید.
مطلع باشید مشکل جای دیگری است ... عوامل اصلی را بشناسید ...ریشه ها را بدانید ..سطحی نگر نباشید ...مدیران اجرایی و متخصصین عزیز کشورمان نمی توانند و امکان بیان واقعیات را ندارند....
عوامل و مسببان واقعی این بحران ها پشت این مدیران پنهان شده اند . مسببانی که عامل بحران های پیشین و کمبود برق و افزایش دلار و تورم و الودگی هوا ...و بحران های بعدی هم هستند.
به نظر اغلب متخصصین اقتصادی غیر ازمشکلات مدیریتی و مسایل مربوط به فرهنگ مصرف عمومی و نرخ نامتناسب انرژی در ایران؛
علت اصلی این بحران ها عدم سرمایه گذاری خارجی و فقدان تامین نقدینگی های کلان مالی در زیر ساخت های اساسی کشور است.
صنعت برق و گاز و صنایع نفت و پتروشیمی ازجمله صنایعی هستند که دایم در حال تغییر و تحول بوده و به روزامدی نیاز دارد...اما تحریم ها و سیاست خارجی شعار زده عملا امکان همکاری های بین المللی را از بین برده است و اثرات عقب ماندگی این صنایع کم کم در زندگی مردم خود نمایی می کند.
بنابراین عامل قطعی گاز کسانی هستند که در تریبون های عمومی بدون کمترین دانش و سواد کافی علیه جهان شعار می دهند و چهره خشنی از کشور می سازند و هزینه افاضات آنها را مردم مظلوم ایران بویژه طبقات مستضعف می دهند.
عامل قطعی گازو برق جوانک های گوش به فرمانی هستند که به سفارتخانه ها حمله می کنند و با رفتارهای ایذایی تحت پوشش انقلابی گری چهره زشتی از مردم ایران ارایه می دهند.
عامل قطعی گاز و برق؛ مخالفین برجام بودند که اجازه ندادند دو سال مردم نفس راحت بکشند و با اقدامات تخریبی خود زمینه ساز بدعهدی ترامپ و افزایش ۴۰۰ درصدی دلار در چهار سال شدند.
عامل قطعی گاز و برق آقایانی مثل سعید جلیلی هستند که با تحلیل های بی مبنا و بی سند مدعی هستند توافق هسته ای و تنش زدایی به ضرر اقتصاد ایران است و نفعی برای کشور نداشته و بهبود روابط با قدرتهای جهانی هیچ اثری بر معیشت مردم ندارد و انقدر این استدلالشان ضعیف است که حاضر به گفتگوی کارشناسی با خبرگان و نخبگان دانشگاهی در رسانه ها هم نیستند.
عامل قطعی گاز و برق روزنامه و رسانه های هستند که با تحریف واقعیات ؛ شبانه روز برای تخریب روابط خارجی کشور و بهبود مناسبات بین المللی لجن پراکنی می کنند و از جهان بیرونی تصویری هیولا مانند ساختند.
عامل قطعی گاز کسانی هستند که با محدود کردن فضای مجازی همه فعالان اقتصادی و صاحبان کسب و کار را به اینده کشور نا امید می کنند و مردم را ازحداقل ارتباطات رسانه ای محروم کردند .
عامل قطعی گاز انزوا طلبانی هستند که شیفته انزوا و تحریم و دوری از جهان و شناخت دیگر فرهنگها و ملتها هستند و دچار توهم خود جهان پنداری هستند و تصور می کنند می توان در جهان امروز بدون تعامل با جهان پیشرفت کرد
فهرست مسببین و عوامل قطعی گاز ادامه طولانی است و ادامه دارد ...اما به تذکر این نکته کفایت می کنم که با ادامه چنین وضعی منتظر بحرانهای بعدی در تمشیت امور عمومی و تامین نیازهای اساسی کشور باشید مگر انکه سیاست و تدبیر و راهبرد دیگری حاکم شود که مورد تاکید عقلا و صاحب نظران و متضمن تامین منافع ملی باشد..هر چند مورد خشم و نارضایتی گنجشک مغزهایی شود که هیچ فهم و درک و دانشی از جهان و مناسبات جهانی و الزامات حکمرانی در دنیای نو ندارند.
دررابطه با اعتراضات سراسری شهریور-مهر ۱۴۰۱
بازداشت مهسا امینی زن جوان ۲۲ ساله به جرم بدحجابی توسط پلیس امنیت اخلاقی و سپس جان باختن او در زمان بازداشت به موج گسترده ای از اعتراضات سراسری در ایران دامن زد. معترضان با شعار محوری “زن، زندگی، آزادی” در اعتراض به عملکرد، قوانین و ساختار حکومت معترض به خیابانها آمدند.
سرکوب آزادی بیان، عقیده و اندیشه ناقض ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ است که بر حق افراد بر انتشار آزادانه افکار و عقاید و نظریات و دیدگاههای سیاسی و عقیدتی تاکید می کند. در ماده ۵ از قانون آئین دادرسی کیفری بر اطلاع یافتن متهم در اسرع وقت از اتهامات انتسابی و فراهم کردن حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق دفاعی مذکور در قانون نیز مورد تاکید شده است. عدم امکان دسترسی به وکیل برای متهم از جمله موارد ناقض اسناد بین المللی حقوق بشر, ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ است. همچنین، برخورداری افراد از حق روند دادرسی عادلانه از جمله حقوق سلب نشدنی است که در ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن تاکید شده است. اعتراف گیری توام با ارعاب و تهدید، ناقض در ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و مصداق بارز شکنجه است.