ندای روشن / از بازداشت غیرقانونی ترانه علیدوستی، هنرپیشه برجسته سینمای ایران، حدود دو هفته میگذرد.
دستگیری و محبوس کردن بازیگر سرشناس در سلول انفرادی زندان اوین، و ادامهی فشار غیرانسانی بر او، تنها از یک پروژه امنیتی غیراخلاقی و سخیف، پردهبرداری میکند؛ آنهم درحالیکه نه احتمال فرار او مطرح است، و نه شائبهی از بین بردن سند یا مدرکی.
نهادهای امنیتی به عمد، و با وجود اعتبار و معروفیت داخلی و جهانی ترانه، او را هدف خشونت عریان (تا حد جدا کردن از فرزند خردسالش، و حبس در سلول انفرادی و اعمال شکنجه سفید و فشارهای غیرانسانی به قصد اعتراف دروغین) قرار دادهاند.
«ترانه»، قربانی مشهوری است که از نظر نهادهای امنیتی، نه فقط شخص او باید بهخاطر همراهیاش با اَبَرجنبشِ «زن، زندگی،آزادی» مجازات شود، بلکه اسیری است برای ارعاب جامعه هنری و سینماگران کشور، و فراتر، چهرههای مشهور اجتماعی.
از این بیشتر، نهادهای امنیتی با هدف قراردادن ترانه علیدوستی، به تمامی ایرانیان آزادیخواه و مخالف جمهوری اسلامی، پیغام انذار و هشدار و تهدید میفرستند؛ که: وقتی یکی چون ترانه چنین هدف خشونت قرار میگیرد، «رعایت» کنند و کنج عافیت و مصلحت بجویند.
ترانه علیدوستی از مصداقهای برجستهی نقض فاحش حقوق بشر در جمهوری اسلامی است؛ مصداقی معتبر از شهروندانی که قربانی حکومت فاسد و سرکوبگر و غیرانسانی، و حکمرانی ضداخلاقی و غیرقانونی میشوند.
در نظامی که «حفظ نظام، اوجب واجبات است»، مادری از فرزندش جدا و در سلول انفرادی حبس میشود، و زیر فشارهای سنگین غیرانسانی و بازجوییهای غیرقانونی قرار میگیرد تا به ناکردهها اعتراف، و پروژههای کثیف امنیتی را تایید و تکمیل کند.
نهادهای امنیتی حکومت، و فراتر، جمهوری اسلامی همچنان بیاعتنا به ریشههای واقعی اعتراض و خیزش انقلابی، آب در هاون میکوبند و به روشهای مشهور رژیمهای استبدادی میآویزند: ارعاب و سرکوب و سانسور و دروغ.
برخلاف خواست ایشان اما، ترانه علیدوستی، نه فقط در جامعه هنری ایران، و نه تنها در زنان و مادران کشور، که برای تمامی شهروندان معترض، نمادی از ستمستیزی شجاعانه و نافرمانی مدنی و ایستادگی شده، و پرچمی برای آنها که حقیقت را قربانی مصلحت نمیکنند.
دررابطه با اعتراضات سراسری شهریور-مهر ۱۴۰۱
بازداشت مهسا امینی زن جوان ۲۲ ساله به جرم بدحجابی توسط پلیس امنیت اخلاقی و سپس جان باختن او در زمان بازداشت به موج گسترده ای از اعتراضات سراسری در ایران دامن زد. معترضان با شعار محوری “زن، زندگی، آزادی” در اعتراض به عملکرد، قوانین و ساختار حکومت معترض به خیابانها آمدند.
سرکوب آزادی بیان، عقیده و اندیشه ناقض ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ است که بر حق افراد بر انتشار آزادانه افکار و عقاید و نظریات و دیدگاههای سیاسی و عقیدتی تاکید می کند. در ماده ۵ از قانون آئین دادرسی کیفری بر اطلاع یافتن متهم در اسرع وقت از اتهامات انتسابی و فراهم کردن حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق دفاعی مذکور در قانون نیز مورد تاکید شده است. عدم امکان دسترسی به وکیل برای متهم از جمله موارد ناقض اسناد بین المللی حقوق بشر, ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ است. همچنین، برخورداری افراد از حق روند دادرسی عادلانه از جمله حقوق سلب نشدنی است که در ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن تاکید شده است. اعتراف گیری توام با ارعاب و تهدید، ناقض در ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و مصداق بارز شکنجه است.