ندای روشن/خبر مربوط به کشته شدن خانم ترانه موسوی در سایتهای اینترنتی رادیو زمانه در تاریخ ٣٠ شهریور، دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در روز ۳ شهریور، خبرنامه ایران در روز ٣٠ مرداد، هرانا (خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران) در روزهای ٦ و ٣٠ مرداد، هم میهن در تاریخ ٢٩ مرداد، جام جم روز ٢٨ مرداد، خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در تاریخ ٢٠ مرداد، پژواک ایران به تاریخ ٢٧ تیر و کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید) به نقل از وبلاگ زیرزمین در تاریخ ٢٣ تیرماه ١٣٨٨ منتشر شده است.
خبر ناپدید شدن و سپس مرگ خانم ترانه موسوی ابتدا در روزهای ٢٣ و ٢٧ تیرماه توسط وبلاگهای داخلی ایران منتشر شد. به نوشته سایت پژواک ایران و به نقل از وبلاگ زیرزمین، "ترانه موسوی به گفته یکی از دوستانش که نمی خواهد نامش فاش شود، روز هفتم تیر در حوالی تقاطع میرداماد و خیابان شریعتی کلاس آرایشگری داشته است. او اتومبیل خود را در یکی از خیابان های فرعی بین حسینه ارشاد و میرداماد، پارک می کند و پس از دیدن تجمع مردم در خیابان قبا و اطراف حسینه ارشاد با یکی از دوستان خود تماس می گیرد و به او می گوید که پیش از رفتن به آرایشگاه بهتر است سری به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزدیکی مسجد قبا قرار میگذارد. وی که به گفته دوستش مانتوی سبز به تن و شالی سبز به سر داشته است درحالیکه در خیابان شریعتی منتظر یکی از دوستان خود بوده است از سوی مأموران حکومتی دستگیر می شود و در هنگام دستگیری، دوست وی که به محل قرار نزدیک میشده از دور وی را می بیند. ترانه را سوار به ونی میبرند. شواهد دستگیری ترانه به همین جا ختم نمی شود و چند نفر از دستگیرشدگان واقعه مسجد قبا در تماس هایی با خانوادهی وی، خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع می دهند. ترانه موسوی در زمان دستگیری شماره منزل و یکی از دوستانش را به چند نفر از دستگیرشدگان می دهد و از آنان میخواهد در صورت آزادی با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع دهند. کسانی که در آن روز همراه با ترانه به ساختمانی در حوالی [خیابان] پاسداران منتقل می شوند گفته اند که او مدام گریه می کرده و می گفته است نه برای تجمع که برای شرکت در کلاس آرایشگری در آن محل حضور داشته است. اما برخی از دوستانش خبر داده اند که ترانه در راهپیمایی های مسالمت آمیز روزهای ۲٥، ۲٦ و ۲۷ خرداد شرکت داشته است و حتا پیش از انتخابات نیز با حضور در زنجیره سبز، حمایت خود را از اصلاحات و آزادی در ایران ابراز می کرده است."
بنابر نوشته سایت پژواک، یکی از دوستان خانم ترانه موسوی روز ٢٦ تیر برای پیگیری وضع وی با منزل پدری او تماس گرفت و با خبر مرگ ترانه و یافتن جنازه سوختهاش ـ بین کرج و قزوین ـ مواجه شد. خانواده ترانه از بازگویی مکان و زمان تشییع جنازه وی خودداری کردند و گفتند نمی توانند توضیحات بیشتری دهند. پس از پیگیری ها و تماس های مکرر دوستان ترانه با منزل وی، خانواده موسوی از آنان خواستند که دیگر تماس نگیرند و اینکه آنها مصلحت می دانند که سکوت کنند.
به گزارش هرانا (٦ مرداد ۱۳۸۸) و به نقل از کمیته بین المللی علیه اعدام، خانم "ترانه موسوی، بنا بر شھادت چند بازداشتی دیگر، آخرین بار در مقر پایگاه بسیج در حین بازجویی دیده شده است. نیروی بسیجی پس از آن این دختر جوان را از دیگر بازداشتیان جدا کردند و به او تجاوز جنسی کردند. ترانه موسوی چندین بار و توسط چندین بسیجی به وحشیانه ترین شکل ممکن مورد تجاوز قرار گرفت. بر اثر شدت جراحات وارده به رحم و مھبل بیھوش شد. بسیجیان که دیدند کار به جای باریک کشیده است بدن نیمه جان او را به بیمارستان امام خمینی کرج بردند به این امید که پارگی رحم و مھبل و مقعد او را به سانحه تصادف رانندگی نسبت دھند. در بیمارستان اما با معاینه پزشک معلوم می شود که علت جراحات وارده نه سانحه تصادف بلکه تجاوز جنسی بوده است. نیروھای بسیجی که به شدت سراسیمه و نگران شده بودند با مشورت و ھماھنگی مقامات بالاتر خود پیکر نیمه جان و بیھوش ترانه را از بیمارستان خارج می کنند و به کلیه پرسنل بیمارستان دستور اکید می دھند در این باره سکوت کنند و با احدی صحبت نکنند. پرستاری که نمی خواھد نامش فاش شود اما ترانه موسوی را شناسایی می کند."
به نوشته خبرنامه ایران ب ب ب، فرمانده بسیج شخصاً بازجویی برخی از دستگیرشدگان مسجد قبا در روز ٧ تیر را بر عهده داشته است. به نوشته این سایت، محوطه بازداشتگاه از اطاقهای شکنجه و بازجویی جدا است و زندانی ها در درب ورودی ساختمان بازجویی به بازجویان تحویل داده می شوند و بجز بازجویان هیچ یک از زندانبانان و پرسنل بازداشتگاه اجازه ورود به این ساختمان را ندارند و اساساً نمی دانند که در آنجا چه می گذرد و برای شکنجه از چه تجهیزاتی استفاده می شود. خانم موسوی توسط افرادی که در این مجموعه کار می کنند برای آخرین بار به هنگام تحویل به ساختمان بازجویی دیده شده است و بر خلاف سایر زندانیان که بعد از شکنجه و بازجویی دوباره به بازداشتگاه عودت داده می شوند، هرگز به بازداشتگاه بازگردانده نشد. به نوشته این سایت، روز بعد نام ترانه موسوی به دستور فرمانده بسیج از لیست بازداشتیها حذف شد. در صورتی که این کار خلاف است و ضرورتی نداشته است. به نوشته این منبع، "دو چیز مسلم است، [فرمانده بسیج] دستور داده که ترانه موسوی را برای بازجویی نزدش ببرند و دیگر اینکه ترانه موسوی بعد از آن ناپدید شده است. حتی اولین خبرها از این موضوع نیز بطور غیرمستقیم توسط پرسنل همین بازداشتگاه به بیرون درز داده شد، آنها اطمینان یافته بودند که دلیل برنگشتن ترانه به بازداشتگاه، سوء استفاده جنسی [فرمانده بسیج] از این دختر مظلوم است."
بنابر گزارش سایت دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل (٣ شهریور ١٣٨٨)، "روز يكشنبه اول شهريور ماه از ساعت ١٠ صبح در روستای وازيوار از توابع چمستان نور حدود ٣٠ الی ٤٠ نفر از خانواده و نزديكان شهيد راه آزادی ميهن "ترانه موسوی" يک مراسم كوچک به مناسبت چهلم او برگزار كردند. لازم به ذكر است كه پدر ترانه موسوی يک هفته بعد ازحادثه ترانه سكته و فوت كرده و از مادرش هم حدود ١٠ روز است كه خبری نيست و در اين مراسم حضور نداشت، اين مراسم توسط خانواده درجه دو ترانه از جمله عمو و عمه های او برگزارگرديده است. اين مراسم در يک مسجد در چمستان برگزار شد. خانواده ترانه تحت فشار نيروهای امنيتی اصرار به بی سر و صدا برقرار كردن مراسم داشتند. لازم به ذكر است كه هنگام برگزاری مراسم نيروهای امنيتی و سركوبگر نظام در اين محل حضور داشتند و منطقه را تحت كنترل داشتند."
واکنش مقامات
اخبار مربوط به قتل خانم ترانه موسوی زمانی ابعادی گسترده یافت که مهدی کروبی به انتشار نامهای پرداخت که خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشته بود و طی آن به "تجاوز به زندانیان در بازداشتگاه ها" اشاره کرده بود. در این نامه که از جمله توسط هرانا در تاریخ ١٧ مرداد منتشر شد، آقای کروبی مینویسد: "برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگی در سيستم تناسلی آنان گرديده است... افرادی اين مطالب را به من گفتهاند كه دارای پستهای حساس در اين كشور بودهاند.... از سوی ديگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشيانه تجاوز كردهاند به طوری كه برخی دچار افسردگی و مشكلات جدی روحی و جسمی گرديدهاند و در كنج خانههای خود خزيدهاند..."
مقامات جمهوری اسلامی واکنش شدیدی نسبت به نامه آقای کروبی نشان دادند و موجی از اعتراضات و انتقادات نسبت به گفته های آقای کروبی براه افتاد. از جمله صدا و سیمای جمهوری اسلامی روز ١٩ مرداد طی یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که تنها سه نفر به نام ترانه موسوی وجود دارند که یکی دختری دو ساله، یکی چهل و چند ساله و یکی که متولد سال ١٣٦٣ است ساکن پاریس است. در این فیلم با مادر و دختری مصاحبه شد که مدعی شدند ترانه آنها مقیم ونکوور کاناداست. جانشين فرمانده نيروی انتظامی نیز روز بعد همین ادعا را بازگو کرد.
رییس مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۲۱ مرداد ماه گفت که در تحقیقات مجلس، نشانهای دال بر شکنجه زندانیان و تجاوز جنسی به آنان دیده نشده است. روز ٢٣ مرداد امام جمعه های تهران و قم نیز به بیانات کروبی شدیداً حمله کردند. از جمله امام جمعه قم از مقامات اجرایی خواست تا "فردی كه ادعای چنين حركتی را كرده، بازداشت كنند و به سزای عمل خود برسانند."
مهدی کروبی متقابلاً در روز ٢٦ مرداد در دفاع از اظهارات خویش اعلام کرد که "دو زنی که در تلویزیون ایران به عنوان مادر و خواهر ترانه موسوی معرفی شدهاند، هیچ ارتباطی با دختری که با همین نام مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده است، ندارند." وی جزئیات ماجرا بازگو کرد و گفت: مقامات از خانواده ای که عروسی به نام ترانه موسوی ساکن کانادا داشتند، تقاضا کردند تا با شرکت در برنامه تلویزیونی مدعی شوند عروسشان همان ترانه موسوی کشته شده است تا به این ترتیب اصل واقعه را مخدوش کنند. آقای کروبی سپس به گفتگویش با یکی از پسران این خانواده که به گفته وی یکی از چهرههای شناخته شده سیاسی و علمی است که در ضمن باجناق رئیس بسیج می باشد، اشاره کرده است. بنابر گفته های این شخص، خانواده وی از روی ناچاری و بنابر مصلحت در این نمایش قلابی شرکت کرده اند. به گفته کروبی فرمانده بسیج "یکی از طراحان اصلی نمایش خودساخته ترانه موسوی است." کروبی همچنین افزود که که فرمانده بسیج "در گذشته نیز سوابق و تجربیاتی از این قبیل در وزارت اطلاعات داشته اند، چرا که رئیس دولت وقت به خاطر همین رفتار وعملکردش بود که ایشان را از وزارت اطلاعات اخراج کرد" (هرانا ۳۰ مرداد).
بنابر گزارش هرانا در روز ٣٠ شهریور، مقامات رسمی هیچگونه مسئولیتی در قبال قتل خانم ترانه موسوی را نپذیرفتند و دادستان کل کشور اظهار داشته است که ترانه موسوی وجود خارجی ندارد و ادعاهای مطرح شده درباره او «صحت» ندارد. وی به همراه معاون اول رئیس قوه قضائیه و رئیس حوزه ریاست قوه قضائیه، اعضای هیئت سه نفرهای را تشکیل میدهند که به دستور رئیس جدید قوه قضاییه، برای رسیدگی به شکایات مربوط به تخلفات نیروهای امنیتی در دستگیری های اخیر تشکیل شده است. این هیئت در اولین گزارش خود که ۲۱ شهریور ماه منتشر کرد، اسناد مهدی کروبی مبنی بر تجاوز به برخی دختران و پسران بازداشتی در بازداشتگاهها را «جعلی» خواند.
واکنش سازمانهای حقوق بشر بین المللی
به گزارش هرانا، در ٢٣ مرداد ماه، آقای مانفرد نواک، گزارشگر ويژه سازمان ملل درباره شكنجه اعلام کرد که شكايتهای زیادی از معترضان بازداشت شده پس از انتخابات ايران در مورد آزار و اذيتشان در زندان دریافت کرده است و دست کم ٣٠٠ پرونده در مورد شکنجه بازداشتشدگان ایرانی در اختیار داردسازمان عفو بینالملل در بیانیهی مطبوعاتی ۱٥ اوت ۲۰۰۹ (برابر با ٢٤ مرداد ١٣٨٨) خود خواستار آن شد که موضوع شکنجه و تجاوز جنسی در زندانهای ایران، مورد بررسی هر چه زودتر کارشناسان قرار گیرد. خانم آیرین خان، دبیر کل سازمان عفو بینالملل گفت که از علی خامنهای رهبر مذهبی ایران خواسته است، هر چه سریعتر از یک هیئت کارشناسی مستقل بینالمللی دعوت کند تا به موضوع شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی رسیدگی کند. خانم خان افزود که گزاشهای واصله از ایران حاکی از آن است که هم مردان و هم زنان در زندانهای ایران مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و به شیوههای دیگر شکنجه شدهاند. به گفتهی وی، در مواردی این شکنجهها به مرگ زندانیان منجر گردیده است. به گفتهی آیرین خان، رهبر مذهبی ایران باید دست به اقدام بزند، آن هم اقدام فوری، تا به این دور خشونت و بدرفتاریها پایان داده شود. تکذیب رسمی کافی نیست و آنچه مورد نیاز است، تحقیقاتی اساسی برای رسیدگی به اتهاماتی نظیر شکنجه، تجاوز جنسی و دیگر بدرفتاریها در زندانهای جمهوری اسلامی است. دبیر کل سازمان عفو بینالملل یادآور شده است که اگر هدف جلب اعتماد داخلی و خارجی باشد، رهبر مذهبی ایران باید هیئتی از کارشناسان مستقل بینالمللی را به ایران دعوت کند تا به این اتهامات رسیدگی کنند.
خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات
پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدینژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراضهای سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنجشنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوقهای اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.
پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابانها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنهای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.
روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بیسابقهای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته میشود حدود سه ملیون نفر در این راهپیمایی شرکت کردهاند. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عدهای از مردم توسط نیروهای شبهنظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلو گیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاریها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیماییهای گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیتالله خامنهای از احمدینژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوبها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبهنظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد.
نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروههایی هستند که در جریان تجمعها و فعالیتهای صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده میشوند. از اینکه این گروهها چگونه سازماندهی میشوند یا از چه کسانی دستور میگیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن میکنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز میشوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر میشوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمیدهند و لباس شخصیها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد میکنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان میکنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجیها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنهگران را كور كردند و بايد از آنها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا میخواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پيروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غيور و ولايتمدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»
در جریان اعتراضات خسارتهایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقامهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریبها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکسهای و فیلمهایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابانهای فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراضهای مردمی نشان میدادند. همچنین فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.
اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمیها و ناپدید شدهها در دست نیست. بنا بر گزارشهای مختلف، تعداد قربانیان این راهپیماییها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقامهای مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کردهاند که سکوت اختیار کنند و با رسانهها مصاحبه نکنند. گفته میشود که شرایط پس دادن جسد به خانوادهها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شدهها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارشهای متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجههایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.